سفارش تبلیغ
صبا ویژن

5 راه برای عاشق ماندن تا ابد

1- زن خود را گرامی بدارید. به شوهر خود احترامبگذارید.
نیاز احساسی یک زن، ارجمند شمرده شدن است و این امر، وظیفه شماره یکشوهر به شمار می رود. بدین معنا که او را دوست بدارید و برایش ارزشقایل شوید، او اولویت شماره یک شما محسوب می شود.
نیاز احساسی یک مرد این است که از سوی همسرش مورد احترام قرارگیرد. هنگامی که او به خانه می آید دوست دارد احساس کند دستکم یک نفر در دنیا وجود دارد که فکر می کند او مهم است.

2-مثل دو دوست خوب با یکدیگر رفتار کنید.
زیر سایه ازدواج، یکی از موهبت های الهی اعطا شده به عروس و داماد ایناست که آنها باید دوست های خوبی برای یکدیگر باشند.ویژگیعمده دوستی این است که هر کس به احساسات و نیازهای طرف مقابل احترامبگذارد و برای آنها ارزش قایل شود. ارزش قایل شدن یعنی،آنچه که برای او مهم است برای شما نیز مهم باشد، این یک روشکلیدی و اساسی است تا همسرتان احساس کند شما دوستش دارید.

3-این چهار کلمه طلایی را به خاطر بسپارید.
گوش دادن، توافق، جبران و قدردانی. از همان آغاز ازدواج، بر سراین قانون ابتدایی توافق نمایید: مهم نیست که چه قدر ناراحتهستید، هیچ وقت یک دعوای لفظی را شروع نکنید.
دعوای شدید فقط مشکلات را وخیم تر می کند و باعث تیرگی روابط میشود. به جای دعوا، چهار کلمه طلایی را اجرا کنید.

4-حد و مرزهای مستحکمی ایجاد کنید.
همسر شما اولویت شماره یک شما محسوب می شود، نه خانواده، خویشاوند،دوست، فرزند، کار یا سرگرمی شما. حد و حدود مستحکمی ایجاد کنیدتا نشان دهد که شما برای ازدواج خود ارزش قایل هستید و به هیچچیز و هیچ کس اجازه نمی دهید رابطه شما را کم رنگکند.
این امر بدین معناست که به نیازهای همسرتان قبل از نیازهای خانوادهخود رسیدگی می کنید، عصرها زود به خانه بیایید تا برای با همبودن زمان کافی داشته باشید.

5-هر روز، یک کار خوشحال کننده انجام دهید.
ازدواج در نهایت درباره آن است که کاری کنید تا طرف مقابلتان احساسخوبی داشته باشد و تلاش کنید هر روز یا یک کار خوشحال کننده، همسرتانرا شاد کنید. اگر او می گوید لیلیوم دوست دارد، به خاطر اینکه فکر می کنید رز رمانتیک تر است، برای او رز نخرید!
دریابید که همسرتان دوست دارد چه هدیه ای از شما بگیرد، آیادوست دارد آن هدیه یک ابراز محبت و علاقه، دریافت یک کادو، کمککردن(مثل کمک در کارهای خانه و …) باشد یا سپری کردن اوقاتی خوشبا یکدیگر.
آنها را به خاطر بسپارید و جزء کارهای روزانه خود قرار دهید.



کلمات کلیدی :

آیا او واقعا مرا دوست دارد ؟

یافتن عشق ساده نیست. در دوران بزرگسالی قرار میگذاری،افراد مختلف را دسته بندی میکنی و کسانی که خوشایندت نیستند را حذف میکنی. اما بعد ناگهان می بینی که عاشق شده ای. حس شادی و خوشبینیبه تو دست می دهد و هیچ چیز نمی تواند شور و هیجان تو را کمکند. اما آیا از خودت پرسیده ای که "او نیز عاشق تو هست یا نه؟"به هر حال نمی خواهی که احساسات و انرژی خود را برای کسی هدر دهی کهممکنست قلبت را بشکند.

مسلما"، افراد متفاوت هستند. برخی مردها نسبت به دیگران در مورداحساسات خود روراست تر هستند. شاید در نظر گرفتن رفتار او برایشما خوب باشد، به زبان و حرکات بدنی او توجه کنید و به چیزهاییکه می گوید، گوش دهید. این طور وانمود کنید که گوییقطعه های پازل را کنار هم می چینید تا تصویر کامل آن راببینید.

وقتی مردی عاشق شما شود، نمی تواند دست از شما بردارد. او همیشه مشتاقتماس گرفتن، دیدن و گذراندن وقت با شماست. مرد عاشق واقعامی خواهد افکار شما را بداند. او در حضور شما فعال تر و پرتحرکتر می شود. گهگاه در مورد خاطرات خوب و بد خود با شما صحبتمی کند. وقتی با شما حرف می زند، بخشی از زندگیش را با شما بهاشتراک می گذارد چرا که می خواهد شما نیز در آن سهیم باشید.اگر مردی با این عبارت جمله خود را آغاز کند که "تا به حالهرگز این موضوع را به کسی نگفته بودم، اما...."، این نشانهارزشمندی است.

به سخنان افرادی گوش دهید که او را برای مدت طولانی تری میشناسند. اگر دوستان و خانواده اش به شما گفتند که اوپس از قرار گذاشتن با شما، تغییرات قابل توجهی کرده است یااز وقتی شما را می بیند، شادتر و بشاش تر است، امیدوارکننده است.ممکنست به این نتیجه برسید که موضوع اصلی صحبت های او، شما هستید. بهاین ترتیب مشخص است که نه تنها شما اغلب در ذهن او هستید، بلکه تاثیرعمیق و قدرتمندی روی او گذاشته اید.

آیا او به خاطر شما ریسک می کند؟
برای مثال، او از رقصیدن نفرت دارد اما شما عاشق رقص هستید. آیا او کههرگز برای شخص دیگری این کار را نمی کرد، از جای خود بلندشده و سعی می کند با شما برقصد؟ کسی که عاشق است، با گفتنچیزهای احمقانه برای شما، ریسک طرد شدن را نیز می پذیرد، اوممکنست چیزهایی بگوید که به نظر منطقی نمی آیند. مردمحاضرند از راحتی و آسایش خود برای کسی که ارزشش را دارد،بگذرند.

آدم عاشق نمی تواند برای همیشه احساسات خود را مخفی کند، پساگر در اوایل، احساساتش را نشان نمی دهد، ناراحت نشوید. مردی کهعاشق است، با شما بازی نمی کند و منتظر نمی ماند که شما به اوزنگ بزنید. او فقط شما را می خواهد و این به سرعت بر همه آشکارخواهد شد.



کلمات کلیدی :

دسترسی آسان به عشق

دسترسی آسان به عشق



اگر به فکر آینده هستی ، بذری بکار . اگر به دهها سالدیگر می اندیشی ، نهالی بکار و اگر به صدسال آینده فکر میکنی ، به جامعه ات خدمت کن .

خداعظیم نیست ، او عظمت است . خدامهربان نیست ، اومهربانی ست .خداعاشق نیست ، اوعشق است و این عظمت و مهربانی توسط ما فرصت حضور مییابد وقتی دست ناتوانی را می گیریم و یا با عشقی خالصانه به حرفهای انسانی تنها و درمانده گوش می سپاریم و گره از کارکسی می گشاییم . جهان در انتظار ظهور همه ماست . کار خداخلقانسان بود و رسالت انسان تجلی خداوند برزمین . انسان نردبانی ست که ازطریق آن ، خداوند از فراز آسمان در زمین تجلی می یابد . ماعظیم تر ازآن هستیم که می پنداریم .

مادامی که شما فکر مثبت دارید ، بین تمام اجزای سلول تان عشق ، مهر،صلح ،وفا ، صفا و خوشبینی حاکم می گردد و با تمام سلول هایمجاور ، هماهنگ شده و به یک خویشتن بسیار بالا می رسید .

کسی که در ذهن و قلبش خشم و کینه و انتقام در جریان است ، در آیندهدچار بحران روحی می گردد . زندگی می کند ، امابیچاره در درونش غوغایی برپاست ! همه انسان ها وقتی پابه این دنیا می گذارند ، فرصت های شگفت انگیز و مهم وموقعیت ارزنده یی برای زندگی زیبا و با طراوت ، لذت بردن و عشقورزیدن را دارا هستند . عظمت دنیای درونی این انسان ، آن قدرپیچیده و منظم است که ، به همان عظمت و پهناوری جهانخارج می ماند.
 
انسان ها می توانند با تفکر و ایده ی خود ، به دنیای ارزشمند و بیانتهای درون خود سفر کنند و اگر این سفر با تفکر مثبت و معنویتهمراه باشد ، به عظمت خود پی می برد و وقتی که خودش فهمید کیست ،آن وقت از زندگی بیرونی خود لذت می برد. وقتی درون خویش به تمامرازهای پنهان که در پرده یی از ابهام بوده اند ، دسترسیپیدامی کند ، به خودشناسی رسیده و به راحتی می تواند از احساساتو هیجانات منفی دست بردارد و آنها را از قلب و ذهن خودپاک کند .وقتی ذهن از رویدادی منفی پاک شد ، فرد به شگفتی هایدیگر می رسد، توان انجام کارها راپیدا می کند و فکر می کندکه برایش معجزه رخ می دهد .

مادامی که شما فکر مثبت دارید ، بین تمام اجزای سلول تان ،عشق ، مهر،صلح ،وفا ، صفا و خوشبینی حاکم می گردد و با تمام سلول هایمجاور ، هماهنگ شده و به یک خویشتن بسیار بالا می رسید ، زیرااین بار، سلول های شما هم به کمکتان آمده اند و شما را وادار به کارخوب ،شجاعت ، شهامت ، صبر و ایثار می کنند و به مرور ،روز به روز موفقتر و زنده تر می شود به دلیل اینکه تمام وجودتان اندیشه مثبت است ،انسان ها به شما گرایش پیدا می کنند ، کارهایتان بهترپیش می رود و احساس می کنید خدا به شما روکرده است . در حقیقتهمین طور است ، زیرا خدا همه مثبت گرایان را دوست دارد ،چرا که خودش خدای مثبت است و همه جا از زیبایی خلقت خویش صحبت میکند ولی اگر شما انرژی منفی داشته باشید ، در سلول های شماناامیدی ، دلسردی ، خشونت ، غم ، تعارض و بدبینی رسوخ می کند و حتماًسلول های شما حق و حرمت همدیگر را رعایت نمی کنند .

این بدبینی برهمه آنها چیره می شود و آنها را در کام خود فرو میبرد و در نهایت به جای اینکه شاهد معجزه باشید ، خود را بیمار و منزویمی بینید، مسلماً سلول های نامتعادل ، موادسمی وارد بدن می کند و آرامآرام سلول های بدن انسان می میرند و آنجاست که شخص ناامید، آرزویمرگ دارد ، زیرا سلول ها در روح و روان او فریاد مرگ بر میآورند . پس کسی که در ذهن و قلبش خشم و کینه و انتقام در جریاناست ، در آینده دچار بحران روحی می گردد . زندگی میکند ، اما بیچاره در درونش غوغایی برپاست ! زندگی اشاز تعادل و توازن خارج می شود و به دنبال گمشده ی خویش میگردد ، شاید این گمشده همان سقوط و نابودی باشد!


پس ای انسان ! ای زیباترین مخلوق هستی ، ای فتبارک الله احسنالخالقین ! ای موجودی که خدایت بهترین هدیه – به نام عقل – به توداده! ای موجودی که در بین میلیون ها موجود ، سخن می گویی ! ایموجودی که در بین میلیون ها انسان می خندی ، می فهمی ، قدرت فهم وتفکر و تعقل داری ! با خودت خلوت کن ، ببین که هستی ، خودت را دست کمگرفته ای ، خودت را گرفتار کرده ای ،خودت را با دستهای خودتخفه می کنی ! چشم هایت را بازکن . دنیا خیلی زیباست ،فقط مهم آناست که تو آن را زیبا ببینی .

بنگر خداهستی را چه قدر زیبا آفریده است . هرچه بخواهی، در ید قدرت توست ، همه از آن توست فکر کینه ،انتقام ،بدبینی ،دروغ ،کلاهبرداری ، دزدی و ... رااز سر خود بیرون کن . برای چه خود راآزاد می دهی ؟ نگاهت راعوض کن به قول گاندی : " ازگناه بیزار باش ، اما گناهکار را دوست داشته باش ! خوشبینباش ! او خدای خیلی بزرگ و بخشنده یی دارد ، شاید گناهشبخشیده شود . بنگر خداهستی را چه قدر زیبا آفریده است .هرچه بخواهی ، در ید قدرت توست ، همه از آن توست .ماهی یی که دردریا شنا می کند روزی در دست توست ، مرغی که به امید فردا دانه میخورد ، فردا مال توست . بره یی که در چراگاه خوابیده است ،دانه ریحانی که سراز خاک در آورده ، چشمه یی که از آن آب می جوشد، گلی که بر شاخه ی درخت است ، فردا میوه اش از آن توست .
 
مهتاب از پشت کوه ها برای اینکه شب تو روشن باشد ، بیرون می آید. همه اینها را خدا برای تو آفریده ، همه و همه ! هیچ چیزبرای خودش نیست ، همه برای توست ، پس چرا سردرگریبانخود فرو برده ای ، چرا بیخود فکر منفی داری ، خرابش مکن ! واقعاًفکر کن تا چه اندازه مهم هستی ! زن یا مرد ، هرچه هستیزیباترین خلقت خدایی ، اما خودت را هنوز نشناخته ای ، خودت را باورنداری ، باورکن همه یکی هستیم ، آن قدر از دست دیگران عصبی مباش! باورکن که رنج تو ، رنج ماست و رنج بشریت ، رنج همه ماست .

- پروازکن با بال های الهی .

- پرواز کن با پرهای معنویت .

- پرواز کن با عشق .

- پرواز کن با خدایت تا مرز موفقیت



کلمات کلیدی :

آیا میتوانیم هم زمان عاشق دو نفر باشیم؟

آیا میتوانیم هم زمان عاشق دو نفر باشیم؟



بیشتر مردم معتقدند که چنین چیزی امکان ندارد، چرا کهاگر واقعاً و از ته دل عاشق کسی باشید، نمی توانید همزمان کسیدیگر را نیز دوست داشته باشید، در مقابل برخی نیز بر این باورندکه بهتر است خیلی عاشق طرف مقابل خود نباشی که اگر روزی قرارباشد جدا شوید، راحت تر دل بکنید و به کس دیگر علاقه مند شوید،البته در اولین رابطه ی عشقی بین دو نفر، یک سری مشکلات غیر قابلاجتناب وجود دارد که خیلی خوشایند نیست، امّا با تمام اینها، به دلیلتعهدات و نقاط مشترک عاطفی بین آن دو، این رابطه نیز به نوعی زیباییخاصّ خود را دارد.

یکی از دلایلی که بیشتر افراد از تن دادن به همچین رابطه ایخودداری می کنند، ترس از عدم اعمال تعهدات بین خود و طرف مقابل است کهخود امری بسیار دشوار است. از طرفی می بینید که همزمان می توانیدعلاوه بر اینکه عاشق پدر، مادر، فرزند و ... باشید، به جنس مخالفنیز عشق بورزید و او را هم دوست داشته باشید، شاید همین حالا با خودبگویید، "خوب، عشق به پدر و ...کاملاً متفاوت است"، امّاآیا در این عشق نگران آنها نمی شوید؟ برای آنها از خیلیچیزها گذشت و فداکاری نمی کنید؟ و در آخر حتّی شاید حاضرباشید برای آنها بمیرید؟ اگر خوب دقّت کنید می بینید که برایدوست دختر/پسر، نامزد/شوهر، نیز همین عواطف را دارید!

بعلاوه در این بین با آنها رابطه ی نزدیکی هم دارید و این خود سببایجاد عواطفی بس عمیق تر خواهد شد. در اثر این حالات و احساسات دوطرفه، به مروز زمان ، این دیگر رابطه جنسی نیست که مسبب اینعواطف است بلکه زوجین سالها و سالها در سایه ی آرامش و دوستی بایکدیگر زندگی می کنند. در اینجاست که می بینید این رابطهشبیه به دوست داشتن پدر، مادر، خواهر، فرزند و ... است. درست استکه عشق به فرزند، می تواند والاترین عشق باشد امّا حقیقت این است کهاین رابطه تنها تا وقتی دو طرفه است که آنها به سنّ نوجوانی برسند، آنوقت است که با انتظارات پی در پی فرزند و عدم نارضایتی ازوالدین، دیگر این رابطه آنقدر صمیمی و مثل قبل نخواهد بود.

عشق نه تنها آزادی ها و عواطف قبلی شما را محدود نمی کند بلکه میبینید که گویی نیمه گمشده ی خود را پیدا کرده اید،شاید تا آن زمان هیچ وقت فکر نمی کردید که شما هم به این رابطهنیاز دارید، امّا تنها با نیل به آن می فهمید که چقدر این نوعدوست داشتن متفاوت و شیرین است، مثل اینکه دوباره متولّد شدید!
متأسفانه برخی از ترس قربانی شدن و اینکه روزی نفر مقابل خود را ازدست دهند، به کسی دیگر روی می آورند، این افراد با توّهمات واهی،به بی راهه می روند و رفته رفته با نفر بعدی و بعدی، دیگر مثلآدم آهنی رفتار می کنند! در حالی که زیبایی یک رابطه عاطفی در علاقه واشتیاق دو طرف به با هم بودن و گذران لحظات رویایی و آرامش بخشبا یکدیگر است.

آیا از تعهد و ایجاد رابطه با تنها یک نفر می ترسید؟ بیشترین علّت ترساز شروع این روابط این است که طرفین فکر می کنند که در اثر مرور زمانشاید از یکدیگر خسته شده و برای هم تکراری شوند، یک نگاهیبه والدین و عشق های قدیمی بیاندازید، آنها نیز روزی عشق خود را باتعهد و وفاداری شروع کردند و در حال حاضر شاهد سالگردهای ازدواجو ... چهل ساله آنها هستیم! می بینید که عشق واقعی خستگی درکارش نیست.

امروزه زن و مرد در صحنه اجتماع حضوری فعال دارند. در اثر این وضعیتروابط آنها رودر رو و ملموس تر است، شاید هم یکی از دلایل اینکه بیشترمردم تن به خانه نشینی نمی دهند همین موضوع است، امّا در اثر این تنوعرفت و آمد، روابط جنس مخالف نیز بیشتر ولی متغیر، بی ارزش و بی ثباتتر شده است. همواره خلقت دو جنس مخالف و تفاوت طبع و هورمون های متضادبین آنها، سبب جذب به طرف هم می شوند، تا اینجای داستان، این مسئلهذاتی و طبیعی است، امّا متأسفانه باز هم به دلیل تنوع و در دسترس بودنانواع چهره، شخصیت و ... جنس مخالف، حس تنوع طلبی و وسوسه درمردم موج می زند، درست مثل اینکه سیر باشی و از جلوی نانوایی رد شوی،ناخودآگاه آنقدر بوی نان تازه وسوسه کننده است که بازهم دوستداری در عین سیری، نانی بخری و از طمع تازه ی آن لذّت ببری!

آن وقت است که با این مشکل روبرو می شوی که چطور می شود دو نفررا همزمان دوست داشته باشی با یک درجه و یک حس؟! ممکن است همزمان عاشقهمسر خود باشی، ولی به طرف کسی دیگر نیز متمایل شوی و در عینناباوری، شیفته ی او نیز امّا کمی متفاوت تر شوی! دلایل اینگرایش می تواند، کشش جنسی یا عاطفی باشد. خیلی زنان در اثر کمبودعاطفی به طرف کسی دیگر می روند، البته آنها معمولاً قبل از هررابطه نزدیکی، نیاز به تأمین عاطفی و مسائل احساسی دارند. شاید اینسوالیست که بیشتر مردها در مورد زنها در ذهن خود می پرسند:"چرا زنها به مسائل جنسی و فیزیکی خود کمتر اهمیت می دهند"
 
عاشق شدن خوب است اما چه بهتر که این عشق و صمیمیت به مرور زمان،در سایه رابطه سالم و به مرور با مشارکت خانواده ها، تجدید و تقویتشود، اگر دونفر (چه مرد و چه زن) از نظر روابط عاطفیاز جانب هم تأمین باشند، خود عاملیست مهم در اینکه دیگر دو نفربه برقراری رابطه ای جدید و در ادامه، دوست داشتن نفری دیگر بهطور همزمان، کمتر تمایل و گرایش پیدا کنند و از مسیر خودمنحرف شوند.



کلمات کلیدی :

چه وقت جمله « دوستت دارم » را بگوییم؟

دانستن این که چه وقت جمله "دوستت دارم" را بیان کنیم، نیاز بهمهارت دارد. این عبارت تنها دو کلمه دارد اما وقتی شخصی برای اولینبار این عبارت را در رابطه اش به کار می برد، رویداد عظیمی رخ می دهد.اگر آن را بسیار زود بگویید، خطر کرده و ممکنست شخصی را کهدوست دارید، بترسانید. اگر این جمله را خیلی دیر بگویید،خطر کرده و ممکنست این حس را به طرف مقابل القا کنید که به او توجهیندارید. اگر بتوانید از رابطه خود یک قدم به عقب بردارید، بهاحساسات خود فکر کنید و زمان صرف کنید، می توانید این جمله را دربهترین زمان آن اظهار کنید.

اولین قدم این است که در مورد چگونگی احساسات خود فکرکنید. شما می خواهید بدانید که آیا حقیقتا شخصی را که با او هستید،دوست دارید یا خیر. اگر احساس شما یک دوست داشتن ساده بوده وامیدوارید که در آینده عاشق او شوید، اکنون زمان مناسب آن نرسیده کهبه اشتباه عشق خود را ابراز کنید. هر چند وقت یک بار به طرفمقابل فکر می کنید؟ هدف شما از این رابطه چیست؟ اگر میخواهید رابطه ای متعهدانه با این شخص داشته و عشق نابی به او دارید،زمان گفتن این جمله نزدیک است. ممکنست بخواهید در مورد زمانگفتن این جمله، فکر کردن را آغاز کنید.

به رابطه خود فکر کرده و ببینید که تا چه حد پیشرفت کردهاست. آیا پدر و مادر او را ملاقات کرده اید؟ هر چند وقت یکبار او را می بینید و با او حرف می زنید؟ آیا هر دوی شما به رابطه خودمتعهد هستید و اغلب در مورد آینده صحبت کرده و برنامه ریزی می کنید؟شاید وقت گفتن این دو کلمه رسیده باشد.

وقت گذاشته و زمان اظهار این جمله را تعیین کنید و لحظه ای خاصرا بیافرینید. شاید می خواهید یک قرار خاص برای این لحظه بگذاریدو یا این دو کلمه را بعد از یک لحظه خاص مثل دیدن یک شهاب آسمانی و یایک مکالمه منحصر بفرد بیان کنید. این را بدانید که ممکنست شما این دوکلمه جادویی را بیان کنید اما دوست یا همسر شما در پاسخ به شمااین جمله را نگوید، تمام تلاش خود را بکنید تا از این بابتناراحت نشوید. شاید او به زمان بیشتری نیاز دارد تا به شما بگویدکه دوستتان دارد.



کلمات کلیدی :
   1   2   3   4   5   >>   >
X بستن