سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا همه دوست دارند با افراد شبیه خود ازدواج کنند ؟

چرا همه دوست دارند با افراد شبیه خود ازدواج کنند ؟



محققان دریافتهاند که قسمتی از مغز که هیجانات و احساسات را کنترلمیکند، در هنگام مشاهده افراد مشابه خودمان فعالتر میشود.

به گزارش اعتدال ، دانشمندان توانستند پاسخ این پرسشرا که" چرا به طور طبیعی با افراد هم طبقه خود، دوست شده و یاازدواج میکنیم" دریابند.

دکتر کارولینا زینک در انستیتو سلامت ذهنی در مریلند آزمایشی را ترتیبداد که بر اساس آن به 23 نفر اطلاعات افرادی نزدیک به وضعیت اقتصادی ،اجتماعی بالاتر و پایینتر آنها نشان داده شد. سپس از طریقMRI فعالیت قسمت مرکزی مغز در هر حالت اندازهگیری شد.

بررسیها نشان داد که هر اندازه فرد مورد نظر به ما شبیهتر بود، بخشبیشتری از قسمت مرکزی مغز که به مرکز تصمیم و کنترل هیجانات و تصمیماتمربوط است، برای فعالیت باز میشد.

در واقع مغز افراد متعلق به طبقه بالای اجتماعی هنگام ملاقات باافراد هم طبقه خود فعالتر و مغز افراد متعلق به طبقه پایینهنگام ملاقات با افراد هم طبقه خود، واکنش مثبت دارند.

محققان نشان دادند که این نتایج با نتایج به دست آمده از میمونهابسیار سازگار است. در میمونها نیز رفتارها بسته به موقعیت آناندر گروه متفاوت است.

دکتر زینک میگوید: نحوه واکنش و رفتار ما با افراد اطراف خود براساس موقعیت اجتماعی آنان نسبت به ما صورت میگیرد و به همین علتاطلاعات مرتبط با طبقه اجتماعی افراد برای ما بسیار ارزشمند است.

به عنوان یک انسان ما ظرفیت تشخیص محیط بیرونی را برای انتخاب بهترینو مناسبترین احساس برای خود داریم.

مغز ما حالت ایستا ندارد و میتواند خود را با شرایط وفق دهد. زمانی کهموقعیت یک شخص عوض میشود، انتظار داریم ارزشهای مرتبط با موقعیتاجتماعی و نظر او نسبت به دیگران نیز در قسمت تصمیمگیریتغییر کند.



کلمات کلیدی :

اگه میخوای زن بگیری حتما بخون


ده توصیهی کاربردی به آقا پسرهایی که جویای همسری مطلوبهستند
استقبال بسیار مطلوب شما گرامیان [موافق و مخالف] از نکاتی که بهدختر خانمهای خوب توصیه شده بود، ضرورت ارائهی هر چه سریعتر نکاتلازم به آقا پسرها را اجتناب ناپذیر کرد. البته خواهشم ایناست که با دقت بخوانید و زیاد در پی جواب نباشید، آخه میدونید،یکی از عادتهای رفتاری آقا پسرهای اینه که وقتی کسی باهاشون حرفمیزنه، اون قدر تو فکر جواب هستن که اصلاً متوجه نمیشن طرف چیمیگه. (تا اینجا رو خودمونی گفتم).
<!--[if !supportLineBreakNewLine]-->
<!--[endif]-->










یکی از همین کاربران گرامی در کامنت خود لعنت خدا و رسول (ص) راحوالهی این حقیر سر تا پا تقصیر و کمتر از قطمیر کرده بود!میدانید چرا؟ چون از توصیهی ما به دخترها مبنی بر که خودشانباشند و اداهای مردانه در نیاورند، چرا که پسرها شوهرگردن کلفت نمیخواهند، بلکه همسر لطیف می خواهند، چنیناستنباط کرده بود که این نوعی ترویج ازدواج پسر با پسر است؟حال چه ربطی دارد؟ من که نفهمیدم. به نظرم دنبال یک نکته برایجواب دادن بود، پیدا نکرد، اینطوری گفت.
بگذریم. آقا پسرهایی که دنبال یافتن دختری خوب برای همسریهستند نیز ضمن رعایت همهی اصول و توصیههایی که در فرهنگ غنیاسلام شده، مثل: ازدواج با کفو (همتا)، با خوش اخلاق، اکتفا نکردن بهظاهر، پرهیز از اصرافگرایی و تجمل و ...، به نکات ذیل کهمتأسفانه به خاطر القائات و فرهنگسازیهای سینمایی و سریالی بسیاررایج شده است، دقت کنند:
1-      دختر خانمها (از هر فرهنگ وملیتی که باشند) نیز به هنگام ازدواج به دنبال همسریمیگردند که مرد زندگی آنها باشد. لذا از ادا و اطوارهایزنانهی مردان سریالی به شدت پرهیز کنید. زیر ابرو برداشتن، نازکحرف زدن، لوس شدن، ناز دخترانه کردن، با سر انگشت دست دادن،لکهای صورت را با پودر آرایشی پوشاندن، انگشتر و زنجیرطلا انداختن ... و خلاصه همهی این اموری که برای دختر خانمها حسن وزیبایی و لطافت است، برای شما قبیح است و دخترهای خوب اصلاًنمیپسندند.
2-      دخترهای خوب حتی اگر به لحاظمالی و یا سطح تحصیلات افضل از شما باشند، به دنبال مردی میگردندکه بتوانند به او تکیه کنند. اصلاً به پیامهای القایی اینسریالهای فمینیستی که زنان را مدیر و مدبر و مردان را زیزیهای وابستهنشان میدهند توجه نکنید. مرد باشید و خود را پایدار و محکم وقابل تکیه بسازید و نشان دهید و بدانید که «عقل و درایت» قابل تکیهاست و نه اداها و اطوارها. دخترهای خوب نیز پسر عاقل و محکم(مرد) را میپسندند، نه این «اشباه الرجال» سریالی را.
3-      اگر میخواهی دخترانی را متوجهخود کنی تا از میان آنها دختر خوب و مطلوبی را برای ازدواج انتخابکنی، به ظاهرت هم خیلی دقت کن. تمیز و خوشبو کافیست. لازم نیست مثلعکس ژورنالها یا خوانندگان روی سن یا بازیگران پشتدوربین یا مجسمهی مدهای جدید باشی. باور کن این که شلوار فاق کوتاهبپوشی و مرتب خم بشی تا بند پهن شورتت با مارکش پیداشود، یا یقهات را تا زیر سینه باز کنی، یا اگر احیاناً هیکلمناسبی داری، تیشرتی تنگ و نازک بپوشی که آستینش بالای بازوباشد و حتی وقت برداشتن یک شاخه گل که هیچ وزنی ندارد،چنان بازو بگیری که عضلات ساعدت و گردنت هم بیرون بزندو ...، نه تنها هیچ جاذبهای برای یک دختر مطلوب برای ازدواجندارد، بلکه حالش هم به هم میخورد. باور نمیکنی از خودشانبپرس.
4-      متأسفانه بسیار دیده شده برخی ازآقا پسرها، وقتی با دختری آشنا میشوند – مثلاً مقدمات انجام شدهو ارتباطی مشروعی برای شناخت بیشتر برقرار کردهاند - همهیمردانگی خود را با تندگویی، پرخاشگری، به کاربردن کلمات رکیک - حتی فحش دادن، کنف کردن، اخم و تخم ... و حتی قهرکردن مکرر به نمایش میگذارند! عزیز دل برادر، گوش دخترهابیشتر از چشمشان تأثیر پذیر است. خوب قشنگ حرف بزن وحرف قشنگ بزن. در خیابان زیاد دیدم که پسری جفنگ،دختری بسیار زیبا، افتاده، مطیع و ... را به دنبال میکشد و به اومیگوید: «خاک بر سر خرت کنن، خوب راه بیا دیگه»! دختر بدبختهم در حالی که پاشنهی کفشش درآمده، دنبال او گریهکنانمیدوید. با خودم گفتم: پسر و دختر هم، پسر و دخترهایقدیم. این پسرها چقدر الفاظ و اشعار شاعرانه حفظ میکردند تابه دختر بگویند؟! اما الآن ... .
5-      عزیز دل برادر، فریب جاذبههای ظاهریرا نخور. همانطور که هر پسر بد رفتاری، هر غلطی هم که کرده باشد،به وقت ازدواج یک دختر آفتاب و مهتاب ندیده میخواهد، هر دختری هم برایازدواج یک پسر عاقل، مؤمن، مؤدب، سالم و پاک را ترجیهمیدهد. لذا حتی دختر نامطلوب نیز برای ازدواج و یا دست کم «نا همتا»در جذب چنین پسری میکوشد، چه رسد به دختر خوب و مطلوب.و چون اولین حربهی دخترهای این تیپی برای به دام انداختن،جاذبههای زنانه است و نیز میدانند چنین پسران پاکی بااولین نگاه همهی وجودشان به لرزه میافتد و سریع خود را میبازند،با تمام ظاهری که اصلاً به شما نمیخورد، جلو آمده یک سلام میدهند و یکسؤال میکنند. مثلاً ببخشید ساعت چنده؟ بعد یک نگاه با یکمرسی ظریف. دیگه خر بیار و باقالی بار کن. نتیجه همین میشود کهمیبینید. آقا پسری که در همین سن کم جای مهر روی پیشانیاشنقش بسته، با خانمی تمام آرایش کرده و جذاب برای همگان در خیابانراه میافتد! میپرسی: آقا شما را با ایشان چه کار؟ با خجالتو افسوس، آهی از نهاد بر میکشد و میگوید: ببخشید، خانم بندههستند!
پس عزیز دل برادر، باز هم میگویم، دخترهایی که با نمایش بدنیا با سایر جاذبههای جنسی سعی در جلب توجه تو را دارند، به دردتنمیخورند. آنها را رها کن تا با همتای خود ازدواج کنند.
6-      مکان و شیوهی همسریابی، دو اصل مهماست که اگر مورد توجه جدی قرار نگیرد، از همان ابتدازندگی را تلخ میکند. یکی گفت: میگویند زندگیمانند یک پیت است که یک وجب اولش عسل است (ماه عسل و اوایلزندگی)، اما بقیهاش چیزهای تلخ و بد مزه و بد بو است (اسمنمیآورم)، اما پیت زندگی من را بر عکس دستم دادهاند و هرچه میخورم به آن بخش یک وجبی عسل نزدیک هم نمیشوم!
آقا پسر خوب، ای مرد عاقل در شرف ازدواج، دقت کن: پارک، سرکوچه، کافیشاپ، میهمانیهای مختلط آن چنانی یا خداییناکرده پارتی و ...، هیچ مکان مناسبی برای یافتن همسری خوبو ایدهال نیست، هر چند که برق دلبریایی دختران شرکت کنندهچشمت را کور کند. اگر اینجاها کسی را پیدا کردی، بعداًخواهی گفت: کاش کور میشدم و نمیدیدم.
چشمچرانی هم شیوهی مناسبی برای همسر یابی نیست. در این امرمهم چشم سر باید بسته باشد و چشم عقل و بصیرت باز و تیز بینباشد. وگر نه پیت عسل برعکس نصیبت میشود.
7-      در فیلمها و سریالهای تلویزیونی ما(به لطف کارگردانان فمینیست)، غالباً مردها بیسواد، بیعرضه،بیعقل، بیاخلاق، بیهمت، بیحوصله، بیذوق، بیهنر، بیهمت ... و در یکجمله واقعاً «بی همه چیز» هستند. حتی کودکان نیز از پدران وشوهران بیشتر میفهمند و به آنها [در آگهیهای تلویزیونی] یادمیدهند که چگونه در مصرف گاز احتیاط کنند، در مصرف آبو برق صرفهجویی کنند، در کدام بانک سپرده بگذارند، برایآتیه فرزند کدام بیمه را برگزینند و ...، بدیهی است وقتی جای زنو مرد عوض شد، دخترهای سریالی نیز مجبور میشوند که جور چنینمردهایی را بکشند، با سواد باشند، اجتماعی باشند، مدیر و مدبر و کاریباشند، عاقل باشند و مرتب خرابکاریهای خانوادگی و اجتماعی مرد راجبران کنند، به او امید و انگیزه دهند، بدهیهایش را پرداختکنند، دنبال خانهی مناسب جهت خرید یا اجاره بگردند، ازپسانداز، یا کمک پدر یا وام بانکی قسط خانه را بدهند و ...(؟!) خلاصه فریب این تبلیغات را نخور و مرد باش. دخترای خوب اینالگوهای سریالی را نمیپسندند و به دنبال شوهر واقعیهستند.
8-      دخترها، بیشتر از آن که باور کنند،دوست دارند که باور کنند (شاید هم به همین خاطر به رغم احساسزرنگی، زود گول میخورند)، لذا سعی کن برای خودنمایی و جذب،دروغ نگویی، وعدهی تو خالی ندهی و آیندهی رؤیایی ترسیم نکنی.چون اگر میداند این حرفها پشتوانهای ندارد، اما سعیمیکند باور کند و همین امر دلیل میشود که متوقع تحقق وعدههایت باشد وحق هم دارد.  دنیا رو میزیزم به پات، اولش نان و عشقمیخوریم و بعد برایت ویلا و برج میسازم، و ... حرف مفته، اجاره خونهرو هم نمیتونی بدی.
9-      یکی از روشهای دخترها برای [بهاصطلاح] طور کردن پسرهای خوب و ساده لوح این است که تا فرصتیبرای گفتگو پیدا میکنند، خود را اسیری بیپناه درسیاه چال پدری ظالم، برادری جاهل و مادری ناتوان و مظلومنشان میدهند. اصلاً باور نکن. اینها بیشتر فیلم هندی میبینند.میخواهند احساس زوروئی پسر را تحریک کنند تا بگوید: «هرچه بتوانم برای نجات تو از این سیاه چال انجام میدهم و روزیبا یک اسب سفید میآیم و تو را فراری میدهم». بعضی وقتها هم سعی میکنندرگ غیرت پسر را بجنباند و نمایش میآیند که فلانی مزاحم مناست، به زور میخواهند مرا به پسر عمویم که مرد خشن، کلاهبردار وزنبازی است بدهند، پدرم میگوید حتماً باید از ایران بروی و... . خلاصه اینها را هم اصلاً باور نکن، چون دخترهای خوب ومطلوب برای ازدواج و همسری، اساساً به این شیوههای فیلمها و سریالهایایرانی با ژانر و سبک هندی متوسل نمیشوند. 
 10-      اگر ساعت دو بعد ازظهر، تو ظل آفتاب و گرمای 38 تا 42 درجه یا سرما و برف و بوراندیدی که دخترکی مثل شبنشینیهای کلوپهای فرنگی، صورت خودش روزیر ریمل، رژ، کرم پودر و ... گم کرده و بوی عطرشرگهای بینیات رو پاره میکنه، رویت را برگردان و فریبنخور. او اصلاً دختر مناسبی برای ازدواج نیست. نه این فکر کنید خداییناکرده دختر بدی است، خیر. بلکه دختر سبک عقلی است و در زندگیبیچارهات میکند. دخترای عاقل و اهل زندگی، هیچ وقتاینطوری در خیابان و مجامع ظاهر نمی شوند. آخر خرید سیبزمینی وپیاز تو بازار تره بار، یا فراگیری زبان انگلیسی توآموزشگاه، یا ایستادن در خیابان به انتظار یک تاکسی جوانمرد کهفقط دربستی سوار نکند، که این همه آرایش نمیخواهد. اگر کار خوبیبود، اروپاییها که سازندگان و صادرکنندگان اصلی اینلوازم هستند، خودشان استفاده می کردند.
به امید یافتن دختری خوب و مطلوب برای همسری و ازدواجی موفق.



کلمات کلیدی :

اهمیت تفاوت سنی در ازدواج چقدر دارد؟

 
تقریبا دوره ای که مردها با زن های ?? یا ?? سال کوچک تر ازخودشان ازدواج می کردند، گذشته است. امروزه ازدواج هایی که در آنزوج ها همسالند و یا ازدواج هایی که در آن زن بزرگ تر از مرد استبیشتر از قبل دیده می شود.
دکتر مسعود وزیری، روان شناس بالینی درباره تفاوت سنی مناسب برایازدواج موفقیت آمیز برایمان می گوید.
تفاوت سنی مناسب هنگام ازدواج:
اگر تفاوت سنی میان زن و مرد سه تا چهار سال باشد، از یک حدمعمولی برخوردار است. این مورد بستگی به این دارد که چقدرزن و مرد بتوانند این فاصله را باور داشته باشند. این مساله را نمیتوان به همه تعمیم داد و به این معنا نیست که همه کسانی که چنیناختلاف سنی ای دارند، زندگی خوبی هم دارند.
البته هرچه فاصله سنی زوجین کمتر باشد احتمال تفاهم بیشتر است.چراکه دو نفر با تفاوت سنی زیاد در دو مرحله متفاوت اززندگی هستند و نیازها و خصوصیات آنها بالطبع متفاوت است. فاصلهسنی از ?? سال به بالا به دلیل اینکه تفاوت زمانی و یک دهه فاصلهزندگی کردن بین دو فرد وجود دارد، مشکلاتی برای هر دو زوج بهوجود می آورد. مشکلاتی چون عدم درک صحیح و متقابل، برآورده نشدنانتظارات دو طرف بعد از مدتی و بی حوصلگی فرد بزرگ تر، بهخصوص احساس پشیمانی و بروز مشکلات بیشتر از عواملی هستند که بینزوج ها با فاصله سنی زیاد دیده می شوند.
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظرفاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند،تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگیمشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت.
بزرگ تر بودن مرد:
مرد ایرانی با خاصیت مردسالارانه ای که از گذشته در اطراف خوددیده و شنیده، مدیر بودن در خانواده و حرف آخر زدن را تعریفی از خودمی داند. از سوی دیگر بزرگ تر بودن مرد نوعی توازن رفتاریرا در خانواده به دنبال دارد. با این حال معیارها با گذشت زماندر حال تغییر و دگرگونی است.
حضور زنان در جامعه و فعالیت های اجتماعی آنها، توجه بیشتر آنها بهتحصیلات و ارتقای علم و به دست آوردن موقعیت هایی برتر حتی بسیارمعتبرتر از مردها تا حدودی باعث تغییر سن ازدواج شده و به همین خاطراست که در جامعه امروز زنانی که از همسران خود بزرگ تر هستند،بیشتر از قبل دیده می شوند.
بزرگ تر بودن زن:
اگرچه هنوز مساله بزرگ بودن زن از مرد چه از نظرفرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شدهنیست اما نمی توانیم برای همه افراد، نسخه های واحد و یکسانیبپیچیم.  اگر دو نفر تفاهم فرهنگی و اخلاقیداشته باشند، همسن بودن یا بزرگ تر بودن دختر از پسر، مشکلخیلی حاد و پیچیده ای نیست.
کسانی که مخالف بزرگ تر بودن زن هستند معمولا دلایل زیرا برمیشمارند:
ترس از اینکه این ازدواج ها بعد از مدت کوتاهی با شکست مواجه شود؛ بهویژه اگر این ازدواج به خاطر موقعیت مادی زن صورت گرفتهباشد، همیشه موردتوجه است.
زنی که چندسال بزرگ تر باشد، معمولا انتظار دارد همسرش همهمانند او فکر کند و مسائل را بسنجد ولی وقتی با چیزی غیر از اینمواجه می شود، این فاصله را بیشتر درک می کند.
از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگ تر از خودش ازدواج می کند،ممکن است پس از چند سال زندگی، با تحلیل رفتن جسم زن،احساس ناخوشایندی پیدا کند و شاید به فکر جدایی و یا ازدواج دومبیفتد و…
درحالی که این احتمال ها تنها مختص به زن هایی نیست که از شوهرانشانبزرگ ترند بلکه ممکن است در رابطه سایر زن ها با شوهرانشان نیزاتفاق بیفتد.
چنین ازدواج هایی جنبه های مثبتی هم دارد؛ ازجمله ادارهزندگی از سوی زنی آگاه و مدیر. البته به شرطی که خود فردپذیرای شرایطش باشد و بتواند نگاه جامعه و مردم را تحملکند. چراکه تاثیرهای منفی برخورد جامعه و اطرافیان ممکن است درزندگی بروز پیدا کند.
می توان خانواده های زیادی را یافت که با بزرگ تر بودن زن ازشوهر، زندگی هایی شاد و زیبا دارند. این مساله درصورتی که عشق وعلاقه طرفین به همدیگر زیاد باشد و زندگی خوبی داشته باشندمشکل ساز نخواهد شد.
همسن بودن یا نبودن:
تعریف تفاوت سن و پذیرش آن، کاملا به فرهنگ و تربیتخانوادگی بستگی دارد. در مساله ازدواج درصورت فراهم بودننیازهای اساسی و شناخت متقابل نمی توان فاصله سنی را از عوامل و عناصراصلی دوام زندگی دانست. با این حال هرچقدر فاصله و اختلافسنی بین زن و مرد کمتر باشد آنها به درک بهتری از یکدیگر میرسند.
زن و مرد هرچقدر تناسب و سنخیت بیشتری داشته باشند پیوند وازدواج مستحکم تری خواهند داشت.
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظرفاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند،تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگیمشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت. دختر و پسری که در سنازدواج قرار دارند باید از نظر فکری در یک سطح قرار گیرند. تفاوتسن در فرهنگ ما اهمیت دارد ولی میزان آن را هم هیچ علم ومنطقی با قاطعیت تخمین نزده است.
آنچه از سن مهم تر است…
تفاوت در سن بلوغ دختر و پسر این روند را طوری نهادینه کرده کهپسرها باتوجه به دیرتر بالغ شدنشان باید از دخترها بزرگ ترباشند. با این حال فاکتور سن به تنهایی نمی تواند تضمین کننده یکازدواج موفق باشد.
انگیزه زوج ها برای ازدواج با یکدیگر در این زمینه بسیاردخیل است. هستند کسانی که با انگیزه های اقتصادی با افرادیازدواج می کنند که تفاوت سنی بسیار زیادی با آنها دارند؛ ازدواجی بدونپایه های عاطفی و شناخت که نبودن عامل علاقه در این نوع ازازدواج ها آنها را با شکست مواجه می کند. در این صورت نمی توانگفت شکست این زندگی تنها به خاطر بالابودن سن یکی از دو زوجبوده است



کلمات کلیدی :

6 تصمیم غلط در ازدواج که بدبختتان میکند

ازدواج مرحله حساسی است که در آن شما بزرگترین تصمیم زندگیتان را می گیرید. تصمیمی که قبل از آن باید آموخته باشیدچطور فکر کنید، چطور احساس کنید و چطور به جمع بندیجوانب مختلف برسید. بنابراین در این مطلب شما را با انواع تصمیمگیری آشنا می کنیم تا بدانید چطور باید به شیوه ای درستتصمیم به ازدواج بگیرید.


ما با توجه به ویژگیهای شخصیتی و موقعیتی متفاوتی که داریم ازسبکها و روشهای مختلفی برای تصمیم گرفتن استفاده میکنیم.گاهی وقت ها از روی احساسات تصمیم می گیریم، گاهیاوقات از روی شرایط اضطراری و اورژانسی ای که برایمان پیش آمده وگاهی برای جلب رضایت دیگران.
 

وقتی احساس همه کاره است


وقتی تصمیم احساسی می گیریم، هیجانها و حالات درونی مان برای ماتعیین تکلیف می کنند. یعنی فکرمان را تعطیل میکنیم و به دلمانگوش میدهیم. در این مدل تصمیمگیری از آیندهنگری و منطقخبری نیست و مبنای انتخاب احساسات درونی فرد است، مثل فردی کهمیگوید «به دلم افتاده این کار را انجام بدهم.» یا وقتی که دوریاز یک فرد، آشفته تان می کند و حاضرید برای آن که بیشتر با او باشید،یک تصمیم سطحی و سرسری بگیرید و با وجود تفاوت هایتان او را کنارخود نگه دارید.
 
تصمیمهای عجلهای
فکر می کنید ازدواج تان دیر شده، همه نگران هستید که بالاخرهچه کسی با شما خانه آینده تان را می سازد. هر روز می پرسندچی شد؟ کی ازدواج می کنی؟ در نتیجه شما فکر می کنید بایدهرچه زودتر وضعیت تان را سر و سامان دهید و با اولین موردازدواجی که به شما معرفی شد، به خانه بخت بروید. در حین چنینتصمیم گیری هایی اضطراب خواهید داشت. در واقع شما برای فرار ازیک اضطراب بزرگ، یک تصمیم دم دستی و نسنجیده می گیرید. ممکناست فشارهای محیط روی شما آنقدر زیاد باشد که در نهایت بگویید:حالا جلو می رویم ببینیم چه می شود. این تصمیم برای فرار ازتعارض و اضطراب گرفته شده و به احتمال خیلی زیاد اگر برخیاضطراب های شما را کاهش دهد، دردسرهای بیشتر و اضطراب هایبزرگتری برایتان در پی خواهد داشت.
 
تصمیمگیری اجتنابی
می خواهید از مسئله فرار کنید، خود را ضعیفتر از آن میبینید کهبتوانید تصمیم درستی بگیرید. مدام امروز و فردا میکنید، یاخودتان را با گفتن این جمله که « بی خیال همهچیز درست میشه» به یک آرامش کاذب و زودگذر میرسانید. اینجا زنگ خطر یکتصمیم گیری اجتنابی به گوش می رسد. شما برای فرار از حلمساله، فرار از مواجهه و فرار از فکر کردن، یک تصمیم سرسری گرفتهاید.
 
تصمیمگیری هیجانی
گاهی وقت ها تصمیم گیری های ما بر اساس هیجانهایزودگذر و شدیدی است که پیدا می کنیم. مثل وقتی که با یکحراج بزرگ مواجه می شوید و دست و پایتان را گم می کنیدکه هر طور شده از این حراج چند تکه جنس بردارید اما وقتی به خانهبرمی گردید می بینید خریدتان آنقدرها هم که برایش ذوق داشتیدجالب نبوده. تصمیم های هیجانی شما را به یک اقدام سریع و بدون فکروامی دارد. یعنی بیخیال سبک و سنگین کردن مسائل میشوید و کمیبعد، وقتی منطق بر شما غلبه کرد از کار خود تعجب می کنید. چنینتصمیم گیری هایی بی برو برگرد پشیمانی در پیدارد. بنابراین هر وقت هیجان زده شدید و خواستید خیلی سریع یک تصمیممهم بگیرید، دست نگه دارید و خودتان را آرام کنید بعددرباره موضوع فکر کنید.


به خاطر دیگران
وقتی می خواهید با تصمیمی که می گیرید، دیگران را راضینگه دارید یا تایید آنها را جلب کنید، در نقش یک مطیع محض فرو میروید و تصمیم های مطیعانه می گیرید. با این کار اهداف و شرایط وتمایلات خود را نادیده گرفته و صرفا بر اساس خواست دیگرانتصمیم می گیرید. مثلا می گویید: اگر شما معتقدید اینخواستگار خوب است من حرفی ندارم. گاهی با این شکل تصمیمگیری می خواهیم عواقب و مسئولیت تصمیم را به عهده دیگرانبیندازیم و از بار مسئولیت آن شانه خالی کنیم.
 
هر چه پیش آید خوش آید

وقتی افراد مهارتی برای تصمیمگیری ندارند و خود را درجایگاه تصمیم گیرنده نمی بینند، به تقدیر روی می آورند وهمه چیز را به قسمت و قضا و قدر مرتبط می کنند. این ها همانکسانی هستند که برای تصمیم گیری فال می گیرند و بهپیشگوها مراجعه می کنند. در نظر آنها همه شکستها وموفقیتهای دیگران وابسته به شانس و بخت و اقبال است.



کلمات کلیدی :

روش های برخورد با 9 مدل شوهر


 
مردها وقتی راجع به زنها و به خصوص همسران خود صحبت میکنند، مدعیهستند که هیچگاه این موجود ظریف و لطیف را نشناختهاند. حتیاگر زنان در افکار و رفتار و عادتهایشان ساده، صریح و بیغل و غشباشند باز هم مردها دوست دارند دختران حوا را متهم به مرموز بودن وتودار بودن کنند.

حتما شما هم این جمله را از بسیاری از مردها شنیدهاید کهمیگویند: «فقط خدا زن را میشناسد و بس!» در حالی که زنها اطلاقصف مرموز بودن را به خودشان بیانصافی میپندارند و عقیده دارند کهدر حقیقت این آقایان هستند که گاه در پشت ماسکهای متفاوتپنهان میشوند و باطن خودشان را از خانمها مخفی نگهمیدارند.


 برای اینکه خانمها بتوانند شوهران خود را بهتر بشناسند باید دررفتار و کردار آنها دقیق شوند. این دقت باعث میشود که بتوانند آنها رابیشتر بشناسند و با واقعبینی بیشتر به موارد استثنایی اخلاقشانپی ببرند.

با این 9 راه مچ همسرتان را بگیرید
حتما میخواهید بدانید که چگونه میتوانید به اخلاق شوهرتانپی ببرید و در چه مواردی باید دقت خود را در اخلاق شوهرتانبیشتر کنید. جواب بسیار ساده است هر آدمی در یک موقعیت استثناییمچش باز میشود و خلق و خوی اصلیاش از پرده ظاهرسازی بیرونمیافتد.


مردها هم همینطور هستند در لحظات و مواقع خاص چهره اصلی و طبیعیخود را نمایان میسازند و در حقیقت باطن خودشان را آفتابی میکنند. اینموقعیتهای استثنایی در 9 شرایط به وجود میآید.


شاید در نظر اول این موقعیتها کمتر به چشم بیاید اما مطمئن باشیدکه موفق شدن در شناسایی همین 9 موقعیت استثنایی نیز میتواند خیلی بهشما کمک کند تا بتوانید شوهر خود را بشناسید و پایهها و اساسسعادت زندگی مشترک خود را محکم کنید و به ثبات خوشبختی خوداطمینان بیشتری داشته باشید.

1. کی به تو گواهینامه داد؟

فرض کنید در حال رانندگی هستید و شوهرتان در کنار دست شما نشستهاست و گاه و بیگاه دستوراتی میدهد که چه بکنید وچه نکنید و تمام این بایدها و نبایدها به این دلیل است که به نظرشوهرتان شما راننده خوبی نیستید و نمیدانید چگونه باید درخیابانها حرکت کنید. او از کوچکترین حرکت شما ایراد میگیردو سعی میکند به شما نحوه صحیح رانندگی را بیاموزد.


از آنجا که نحوه رانندگی خانمها با آقایان متفاوت است در نتیجهرانندگی شما لحظه به لحظه او را عصبانیتر میکند و لحن حرفهایشتندتر میشود. این عصبانیت تا جایی ادامه پیدا میکند که تصمیممیگیرد از این لحظه به بعد سکوت کند اما پس از مدتی سکوت،باز از کوره در میرود و فریاد میزند که «تو هرگز راننده خوبینمیشوی.»

 اگر این فرضیات روی رابطه بین شما و همسرتان صدق میکند اینموضوع را بدانید که به طور کلی هنگامی که شما رانندگیمیکنید شوهرتان سعی میکند اعتمادبهنفستان را بگیرد و خودش همالبته از این قضیه ناراحت میشود.


شوهر شماره یک چگونه مردی است؟
در مورد شخصیت و روحیات چنین مردی که در اتومبیل بیطاقت و عصبانیمیشود باید بگوییم که مردی است انعطافناپذیر، بیگذشت وکاملا متکی به خود. برای او فقط شخص خودش مهم است. او بسیارپرمدعاست و اصولا مرد صبوری نیست و در هیچ موردی از خودانعطاف نشان نمیدهد.


 بسیار زودرنج است و بهراحتی عصبی میشود. البته ویژگیهایمثبتی هم دارد و نمیتوان او را کسی دانست که هیچ ویژگیمثبتی ندارد. این مرد دوست دارد که شما بدون عیب و کامل باشید و بههمین دلیل است که وقتی احساس میکند مرتکب اشتباه شدهاید عصبانی میشودو چون روش زندگی خودش را قبول دارد از شما هم انتظار داردکه مطابق روش او زندگی کنید.

همین که روش زندگی خودش را قبول دارد نشان میدهد که اززندگیاش با شما راضی است. یادتان باشد که این فریادهای او تنهابه این دلیل است که شما برایش اهمیت دارید و اگر علاقهای به شمانداشته باشد کاری هم به کارهای شما ندارد.

روش برخورد با شوهر شماره یک
شما در مقابل چنین همسری 3 راهکار دارید که انجام دادن آنهارابطهتان را شیرینتر خواهد کرد:

 در مقابل رفتار و لحن تند همسرتان از خودتان گذشت نشاندهید نه اینکه حرفهای او را نشنیده بگیرید چون این کار اورا عصبانیتر خواهد کرد. بالعکس باید سعی کنید حرفهای او را گوشدهید و در مقابل عصبانیتش، عصبانی نشوید.

 این کار باعث میشود اعتمادبهنفس شوهرتان بیشتر شود و اگراعتمادبهنفس او افزایش یابد مطمئن باشید که در مقابل شما هم کاریمیکند که بیشتر از او راضی باشید و بالطبع اعتمادبهنفستان هم بیشترخواهد شد.

سعی کنید شوهرتان را متقاعد کنید که همان قدر که وجودش برای خودشاهمیت دارد برای شما نیز مهم است.


 بهترین روش برای این کار این است که به او خوب گوش کنید واگر به نظرتان حرفهایش درست و منطقی است آنها را بپذیرید واگر متوجه شدید که سخنی غیرمنطقی میگوید طوری وانمود کنیدکه حرفهای او را پذیرفتهاید تا در یک فرصت مناسب که او عصبانینیست با او در این مورد صحبت کنید.

 اگر رانندگی کردن شما او را عصبانی میکند بهراحتیمیتوانید در حضور او رانندگی نکنید و مواقعی که با هم سواراتومبیل میشوید رانندگی را به او محول کنید. شاید به نظرتان اینکار پاک کردن صورت مسئله باشد اما اگر با رعایت موارد فوقبه نتیجه مطلوب نرسیدید این تنها راهحل شما در مقابل عصبانیتاوست.

2. بچه رو اینقدر لوس نکن!

اگر شما از آن دسته خانمهایی هستید که حامی سفت و سخت بچههاهستند و سعی میکنند که خطاها و گناهان کوچک بچهها راببخشند و با آنها به طور ملایم رفتار میکنند اما در مقابل، شوهرتانمعتقد است


 باید با کودک واقعبین و جدی رفتار کرد و دوست ندارد که بچهشما لوس و ننر بار بیاید و فکر میکند که پدر و مادر باید درمقابل بچه باجذبه و نظامند رفتار کنند تا آنها بیتربیت و لوس بارنیایند، این یعنی شوهر  شما از نوع شماره 2 است.

شوهر شماره 2 چگونه مردی است؟
مردی است که میخواهد در رفتارش درستکار باشد و پدری است که بهفرزندانش  علاقهمند است. به آینده آنها با وسواس و دقت میاندیشدو مایل است که کودک در موقع لزوم تنبیه شود و هنگامی که کار درستو خوبی انجام میدهد مورد تشویق قرار گیرد.


 این مردها پررنگترین ویژگیشان پدر بودنشاناست و به دلیل اینکه اصولا خودشان مردهای بسیار منظم و مرتبی هستند درمقابل فرزندانشان هم دوست دارند با نظم برخورد کنند. این نکته را بهیاد داشته باشید که هدف آنها مخالفت با شما نیست اما چون آیندهفرزندانشان برایشان مهم است سعی میکنند با نظارتهایشان آینده آنها رابیمه کنند و این سختگیریهایشان را به نفع آنها میدانند.

روش برخورد با شوهر شماره 2
 در این مواقع به هیچ عنوان نباید طرف فرزندتان رابگیرید چون با این کارتان باعث میشوید که اولا مخالفتهمسرتان با شما بیشتر شود و در ثانی فرزندتان از پدرش به علتسختگیریهایش فراری شود

و از همه مهمتر اینکه به کارهای اشتباهش ادامه میدهد چوندیگر ترسی از پدر خود ندارد و مطمئن است که شما از اوطرفداری خواهید کرد. سعی کنید همیشه طرف همسرتان را بگیرید و بااین کار به او نشان دهید که مرد قابل اعتمادی است و نظریات او را قبولدارید.

 در چنین شرایطی خودتان را جای همسرتان بگذارید و تصورکنید که اگر عکس این قضیه رخ داده بود شما چه انتظاری ازهمسرتان داشتید. بنابراین سعی کنید روحیات شوهرتان را بهتر درک کنید.مطمئن باشید که این روش برخورد به نفع سعادت خودتان و فرزندانتانخواهد بود.


 اگر در این مواقع کودکتان ناراحت شد سعی کنید او را متقاعدکنید که پدرش صلاح او را میخواهد و به او گوشزد کنید کهپدرش چقدر او را دوست دارد.

3. اینکه من می گم را بپوش

همه آراستگی را دوست دارند و سعی میکنند که جزو افراد آراستهباشند و مطمئنا هم دوست دارند همسرشان نیز خوشلباس باشد. اما اینویژگی از نظر مردها با تبعیت از مد، خیلی متفاوت است. آنها دوستندارند همسرشان از مد تبعیت کند بلکه دوست دارند همسرشان مطابق میلآنها لباس بپوشد.


اما در این بین بعضی از مردان هستند که این علایقشان را در نوع لباسپوشیدن به همسرشان تحمیل میکنند و اجازه نمیدهند  که اومطابق میل خودش  لباس بپوشد. هنگام خرید لباس باهمسرشان همراه میشوند و در خرید کردن او هم دخالت میکنند اینطور مردهارا شوهر شماره 3 نامگذاری کردیم.

شوهر شماره 3 چگونه مردی است؟
بدون برو برگرد مردی خودخواه است و تمایل زیادی دارد که افکار وسلیقهاش را به دیگران و به خصوص شما تحمیل کند. بیاعتمادی و کمیبدبینی از صفات بارز اوست. او دوست ندارد که همسرش مرکز توجهدیگران باشد و این موضوع برایش با مرتب بودن تفاوت دارد.


 البته در شرایطی هم ممکن است او مردی باشد که سلیقه شما در خریدلباس را قبول ندارد. این اظهارنظرهای او دلیلی محکم بر این است که شمارا دوست دارد و نمیخواهد که شما را از دست بدهد. در چنین مواقعیممکن است او نام خودش را غیرتی بگذارد.

روش برخورد با شوهر شماره 3:
 
 همسرتان دشمن شما نیست
 یادتان باشد که هیچوقت از مد تبعیت نکنید. چه همسرشما این کار را دوست داشته باشد چه نه. اولین قدم برای مرتب بودنتبعیت نکردن از مد است در صورتی که خیلیها گمان میکنند که داشتناین ویژگی پیروی کردن از مدهای روز است اما اصل قضیهچیز دیگری است.


 شاید بارها شده که پوشش شخصی از نظر شما از مد افتادهباشد. در این مواقع پیش خودتان اولین جملهای که میگویید ایناست که «چقدر خزه؟» و این حقیقت را هم حتما قبول دارید که مد روزبه روز عوض میشود بنابراین آنچه دیروز مد بود امروز دمدهاست.

 از آنجا که یکی از دلایل بروز چنین مشکلاتی بیاعتمادی وکمی هم بدبینی است این وظیفه شماست که سعی کنید بیش از پیش حساعتماد او را به خود جلب و او را متقاعد کنید که افکارش درست نیست وشما برای جلب توجه لباسی را انتخاب نمیکنید.

 شما باید سعی کنید که مطابق میل همسرتان لباس بپوشید.اگر او از مدل خاصی خوشش میآید باید شما برای رضایت او سلیقهاشرا در نظر بگیرید، همانطور که انتظار دارید شوهرتان طوری لباسبپوشد که شما دوست دارید پس او نیز میتواند چنین توقعیاز شما داشته باشد. بنابراین او را به دلیل داشتن این توقع سرزنشنکنید.

4. آرومتر باش
این دسته از مردان دوست ندارند که در اماکن  عمومی با صدای بلندصحبت کنید یا طوری حرف بزنید و بخندید که دیگران صدای شما رابشنوند. اینها از بگومگو و بحث کردن در اماکن عمومی مثلرستوران خوششان نمیآید و عصبانی میشوند.


 و اگر شما باز هم ناخواسته با صدای بلند جواب همین سؤال اورا بدهید بهسرعت عصبانی میشوند. اینها شوهرهای شماره 4 هستند.

شوهر شماره 4 چگونه مردی است؟
از ویژگیها و صفات بارز او این است که به آرامش و سکوت علاقهمنداست و از شایعهپردازی، فاش کردن اسرار بهشدت گریزان. بهآزادی و آرامش دیگران هم علاقهمند است و نمیخواهد به هیچوجه باعث ناراحتی کسی بشود.


 احترام گذاشتن او به قواعد، آداب و سنتهای اجتماعی قابلتوجه است و روی هم رفته میتوان او را مردی اجتماعی و مردمدار دانست.او از آن دسته از آدمهایی است که مدام به این قضیه میاندیشد کهدیگران در مورد او چگونه فکر میکنند و نگران ایناست که مبادا آبروریزی شود. به طور کلی حرف مردم برایش خیلی اهمیتدارد.

روش برخورد با شوهر شماره 4
با چنین شوهری خیلی راحت میشود مدارا کرد و کنار آمد. تنها کافیاست که به اعتقادات و علایق او احترام بگذارید. اگر دوستندارد که شما در اماکن عمومی با صدای بلند صحبت کنید سعی کنید اینعادت را در خود از بین ببرید.


 شما بهراحتی میتوانید با کمی تمرین یاد بگیرید که آهستهصحبت کنید. رعایت این قبیل موارد میتواند کمک بزرگی به شما ورابطهتان با شوهرتان کند.

 اولین تمرین برای فائق آمدن بر این قبیل مشکلات این است که وقتیتلویزیون تماشا میکنید یا به یک آهنگ گوش میدهید صدای آن راکم کنید تا بتوانید به این صدای پایین عادت کنید. قدم دوم هم ایناست که از دوستان و سایر اعضای خانواده بخواهید که هر وقت متوجه شدندبا صدای بلند حرف میزنید


گوشزد کنند که صدایتان را پایین بیاورید. یادتان باشد کهوقتی با صدای بلند صحبت میکنید جو گفتوگو تنشزا میشود وکسانی که از دور شما را نگاه میکنند ممکن است تصور کنند که درحال دعوا کردن هستید.

5.  چرا اینقدر با تلفن صحبت میکنی؟
اینها همسرانی هستند که هنگامی که شما را در حال تلفن زدن ومشغول درددل کردن و حرف زدن میبینند ناراحت میشوند به خصوص وقتی احساسمی کنند که حرفهای بیاهمیت میزنید و برای وقتگذرانی مشغول حرفزدن با تلفن هستید


یا در مواقعی که گمان میکنند صحبتهای تلفنیتان منحصربهبدگویی و شایعهپردازی یا غیبت کردن است،نمیتوانند تحمل کنندکه همسرشان به این ترتیب وقتگذرانی کند. به همین دلیل خیلی زودنظر خود را بیان کرده  و مخالفت خود را با انتقاد نشانمیدهند.

شوهر شماره 5 چگونه مردی است؟
میتوان او را مردی دقیق و دلسوز دانست که قدر تکتک ساعات عمر خود رامیداند. کسی که برای زندگیاش و تکتک لحظههای آن برنامهریزی داردو دوست ندارد از برنامه خود عقب باشد؛


او مردی است که از هر لحظه زندگی خود لذت میبرد. او مثبت بودن وموثر بودن را دوست دارد. از همه مهمتر اینکه همانقدر که به زندگیخودش فکر میکند و برای آن برنامهریزی دارد بالطبع برای شما همنگران است و دوست ندارد وقت خود را با مسائل بیارزش تلفکنید.

روش برخورد با شوهر شماره 5:
شما باید طوری رفتار کنید که نشان دهید که با او همفکر هستید. بایدبرای ارضای حس مسئولیت او خودتان را زنی زرنگ و کاردان معرفیکنید و به او این اطمینان را بدهید که شما هم مثل او برایزندگیتان برنامهریزی دارید و وقت خود را با کارهای بیهوده هدرنمیدهید.


 حتیالمقدور سعی کنید در حضور شوهرتان پای تلویزیون و تلفنننشینید و اوقات بیکاریتان را هم اگر پیش شوهرتان هستید بایک برنامه مفرح و شاد بگذرانید.


 به طور خلاصه باید طوری رفتار کنید که به او نشان دهید کهزندگی مشترکتان برای شما اهمیت زیادی دارد و اصلا نسبت بهخواستههای او بیتفاوت نباشید این بیتفاوتی باعث میشود او نسبت به شماو کارهایی که انجام میدهید  حساستر شود.

6. در جمع خودت رو کنترل کن

شوهری که دوست ندارد شما در مقابل دیگران به او ابراز علاقه کنیدو از اینکه مقابل دیگران رفتار خیلی صمیمی و خودمانی با او داشتهباشید ناراحت میشود و ترجیح میدهد در جمع رفتاری متعادل داشتهباشید.

شوهر شماره 6 چگونه مردی است؟
مردی خجالتی و تا حد زیادی پایبند به اصول اخلاقی است و از همسرشتوقع وقار و سنگینی زیادی دارد. اساسا دوست ندارد که دیگرانرا در محیط صمیمی زندگی خودش راه بدهد. ابراز علاقه او تنها بههنگام تنهایی است چون عشق بین زن و شوهر را یک موضوع کاملاخصوصی به حساب میآورد و از شما هم همین انتظار را دارد و توقع دارد بامراعات حال او و حفظ حریم خصوصیتان رفتار کنید.


روش برخورد با شوهر شماره 6:
به طور کلی این نکته را به یاد داشته باشید که هرچند ابراز علاقهبه همسر از مسائلی است که باید صددرصد به آن توجه کرد اما اصولا اینکار در جمع و در حضور افراد خارج از خانوادهتان کار اشتباهی است.

آنچه شما باید در خارج از محیط خانه رعایت کنید توجه کردن بهشوهرتان و احترام گذاشتن به اوست. شما نباید اینها را با صمیمیتو ابراز علاقه اشتباه بگیرید.

 اصول اخلاقی حکم میکند که روابط داخل منزلتان با روابط خارج ازمنزلتان تفاوت داشته باشد. البته این نکته را هم به یاد  داشتهباشید که محترمانه رفتار کردن و احترام گذاشتن به یکدیگرهرگز به این معنی نیست که برخوردتان با شوهرتان خشک و رسمیباشد.

7. بهم بگو چقدر خرج کردی

شوهری که مدام از شما صورت خرجهای روزانهتان را میخواهد البته نه بهاین دلیل که به شما اعتماد ندارد بلکه به این علت که به دقت و نظمعلاقهمند بوده و دوست دارد هرچیزی با حساب و کتاب پیش برود.او میخواهد هر پولی در راه درست و صحیح خرج شود و این کنترل کردنخرج خانه شما را ناراحت کرده و عذاب میدهد.

شوهر شماره 7 چگونه مردی است؟
این رفتار با وجودی که ممکن است به غلط به خست تعبیر شود اما بههیچ وجه ربطی به خسیس بودن شوهرتان ندارد بلکه نشاندهنده شخصیتدقیق اوست. او به لزوم تنظیم یک بودجه دقیق واقف است و از اینکهزندگیاش حساب و کتاب داشته باشد لذت میبرد.


البته ممکن است در بعضی موارد این روحیه باعث ناراحتی شما شود ولی دقتکنید که دقیق بودن در امور اقتصادی منزل یک حسن است نه یک عیب.اگر شوهر شما مرد خسیسی بود تمام خرج و مخارج را خودش در دستمیگرفت و به شما اجازه خرید نمیداد. در صورتی که شوهر شمااینگونه نیست.

روش برخورد با شوهر شماره 7:
بهتر است با دقت بیشتری به کارهای او و حرفهایش توجه کنید چون دراین صورت متوجه میشوید که حق با اوست.

بهتر است با دقتی که از خود نشان میدهید به او این اطمینان را بدهیدکه همه چیز در زندگی روزانه شما حساب و کتاب دارد و بدوناین حساب و کتابها خرج نمیکنید و خودتان مواظب همه چیز هستید. بهطور کلی بهتر است با او همراه شوید تا زندگی بهتری را برایخودتان و همسرتان فراهم کنید.

فراموش نکنید شما با کمی اقتصادی فکر کردن میتوانید هم کمک خرج خانهباشید و هم پسانداز خوبی را برای زندگی مشترکتان فراهمکنید.

8. بریم سینما؟

شوهری که همیشه آماده است که نظر خود را درباره کتاب یا مجلهای کهمیخواهید بخرید ابراز کند و در ضمن شما را تشویق به دیدن یک فیلمسینمایی یا تئاتر میکند و اگر به خواسته او اهمیت ندهید عصبانیمیشود و قهر میکند.


 او طوری رفتار میکند که شما متوجه این رفتار او بشوید و برایجبران دلخوری کاری را که به شما پیشنهاد داده انجام دهید. خلاصهاینکه به هر روشی سعی میکند شما را راضی کند که پیشنهاد او رابپذیرید و البته بعد از انجام دادن کار پیشنهادی او باید ازاین انتخاب هم راضی باشید و از او تشکر و قدردانی کنید.

شوهر شماره 8 چگونه مردی است؟
همسرتان مردی است که در مقابل شما احساس برتری زیادی میکند و به نحویسعی دارد به اصطلاح شما را با خود همسطح کند. عقاید او هرچند همقابل قبول باشد میتواند مورد پسند شما واقع نشود و


چون شوهرتان در ابراز عقاید خود مصر است این برخورد میتواندزمینه یک بگومگو و عدم رضایت شود. اما این نکته را در نظرداشته باشید که او مرد لجوجی است و تا حد بسیار زیادی سماجت دارد و تابه اهدافش نرسد آن را رها نمیکند و به قول معروف اگر در بستهباشد از پنجره وارد میشود.

 روش برخورد با شوهر شماره 8:
کنار آمدن با چنین اشخاصی سختترین کار است چون نه میتوانیداو را قانع کنید و نه میتوانید به او بیاهمیت باشید. از طرفی هم دوستندارید پیشنهادهای او را بپذیرید. بنابراین راهی وجود نداردجز اینکه در مقابل چنین افرادی بسوزید و بسازید.

فکر اینکه بتوانید او را از این اخلاق بد آگاه کنید را از سرتانبیرون کنید. بهتر است با پذیرفتن انتخابهای او زندگی رابرای خودتان و شوهرتان شیرین کنید.

9. وقتشناس باش دیگه!
اگر با هم در محلی قرار ملاقات گذاشتهاید و شما کمی دیربرسید او عصبانی و ناراحت میشود و به هیچ عنوان حاضر نیست دلایلعذرخواهی شما را بپذیرد و صد درصد شما را مقصر میداند همیشه بهجان شما نق میزند که وقتشناس نیستید و برای وقت او ارزشی قائل نیستیدو... و هر مسئلهای که پیش میآید این قضایا را یادآوری میکند.

شوهر شماره 9 چگونه مردی است؟
روی هم رفته او مرد خوشاخلاقی نیست؛ لجوج، یکدنده و بیمنطق است. البتهاین یک مورد کوچک است اما اگر این عدم تفاهم در مواردمهمتری بروز کرد میتواند زندگی شما را تلخ کند.


او  عادت دارد که کوچکترین و کماهمیتترین مسائل رابزرگ کند و در تمام مشکلات پیشآمده شما را مقصر بداند وبدون گوش دادن به دلایل و حرفهای شما در موردتان قضاوت میکند واز همه بدتر اینکه هیچ وقت اینها را فراموش نمیکند و به قولمعروف کینه شتری است.

 روش برخورد با شوهر شماره 9:
بهتر است با بحث و گفتوگوهای دوستانه او را متقاعد کنید کههمیشه برای مشکل یا اتفاقی دلیل منطقی و قابل قبول وجود دارد واگر شما دیر به قرار ملاقاتتان رسیدهاید حتما دلیل قانعکنندهایداشتهاید. به او یادآوری کنید که دوست نداشتهاید که دیر برسید و او رامنتظر بگذارید.


در ضمن به او بفهمانید که شما هیچ دشمنی به خصوصی با او نداریدبلکه کاملا بالعکس مایل هستید که در کنار او احساس خوشبختی، امنیت وآرامش کنید. یادتان باشد در چنین شرایطی نباید به این دعواهای بهاصطلاح زرگری دامن بزنید بلکه در این شرایط باید او را آرام کنید



کلمات کلیدی :
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
X بستن