سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تغییر ارتباط زناشویی پس از تولد فرزند تا چه حد طبیعی است؟

تغییر ارتباط زناشویی پس از تولد فرزند تا چه حد طبیعیاست؟




تولد نوزاد و کودکی که ? ماه همه انتظار تولدش را کشیدهاند، به آنشیرینی هم که اطرافیان فکر میکنند نیست! بعد از فروکش کردن شور و شوقاولیه و زمانی که والدین با یکدیگر تنها شدند، به مرور زمان رویدیگر سکه خود را نشان میدهد.
 درد زایمان و مشکلات شیردهی و شببیداری مادر از یکسو ودرگیریهای کاری و اجتماعی پدر که حالا بیشتر احساس مسئولیتمیکند از سوی دیگر باعث بروز اختلافهایی در بین پدر و مادرمیشود. اختلافهایی که در نسخههای سنتی تاکید میشود به مرور زمان برطرفمیشود اما روانشناسان نظر دیگری دارند. اگر زن و شوهر ازطریق کلامی مسائل پس از تولد نوزاد را برطرف نکنند، ممکناست روابط زناشویی  آنها دچار مشکلات جدیشود.



پس از تولد اولین کودک معمولا روابط زن و شوهر دچار تنشهاییمیشود که مهمترین آن شکایت از بیتوجهی هر یک به دیگری است. امااین اتهامهایی که دو طرف به یکدیگر میزنند تا چه حد درست وواقعی است؟

درست یا غلط این تغییر در روابط اتفاق میافتد. زندگی زوجها قبل وبعد از تولد نوزاد دچار تغییراتی میشود که عمدی نیست، بلکه بخشیاز احساسات غریزی پدر و مادر است و نمیتوان بر آن خردهگرفت. قبل از تولد، رابطه در خانه یک رابطه زناشویی دونفره بوده و هر حرف و رفتار و تصمیمی را این دو نفر اخذ میکردند. درحالیکه حالا نفر سومی هم وارد ماجرا شده که تقریبا تمام تصمیمات وفعالیتها را تحت تاثیر قرار میدهد؛ کجا برویم؟ چه بخوریم؟ مسافرتبرویم یا نه و...  پس طبیعی است که بخشی از وقت والدینمعطوف به کودکی شود که برایشان از هر چیزی در دنیا عزیزتر است واین یعنی کم شدن زمان ارتباط زناشویی این دو نفر با هم.آنها از هر حرکت و رفتار فرزندشان ذوقزده میشوند و توجه ویژهای به اودارند و کمتر به عادات و نیازهای یکدیگر بها میدهند، البته بازهم نه از روی عمد. همینجاست که کمکم دلخوریها آغاز میشود.
کفه نارضایتیهای کدامیک از طرفین در این مواقع سنگینتر است؛پدر یا مادر؟
با توجه به شرایط جامعه ما، این کفه به سوی مادر سنگینتر است. اواز ? ماه پیش، زحمت کشیده و طفلی را در وجود خود بزرگ کردهو مشکلات زایمان و شیردهی را تحمل کرده است. به همین دلیل او ازجایگاه اجتماعی خود برای مدتی دور میشود و همه اینها او رانیازمند توجه عاطفی بیشتر میکند. از سوی دیگر بر اساس نحوه تربیتمردان در جامعه ما و ویژگیهای رفتاری بیشتر آنان، آنها معمولاموضوعات عاطفی را خیلی مهم جلوه نمیدهند و در کلام، به خصوص در جمع،صحبتی به زبان نمیآورند. این بیتفاوتیها برای زن دوگانگی راایجاد میکند که در قبال درد بسیاری که تحمل کرده و جایگاهاجتماعی که از آن دور افتاده هیچ حمایتی را دریافت نکرده است. بههمین دلیل اعتراض میکند و تنشها و درگیریها آغاز میشود.
این بیتفاوتی معمولا از سوی آقایان هم به خانمها نسبت داده میشود.اینکه توجهشان بیش از حد معطوف به بچه است و زندگی مشترکشانرا از یاد بردهاند.
مادران برای تلاشهایی که برای تولد نوزاد داشتهاند توجه و مهر و علاقهرا طلب میکنند. آنها نوزاد را جزئی از وجود خود میدانند و میخواهندمانند ? ماه گذشته که او را در شکم داشتهاند، از او مراقبت کنند.این به معنی فراموش کردن شوهر و زندگی نیست. حالا این فرزند همجزئی از زندگی است و بنا به شرایط جسمانیاش، نیازهای خاصی دارد.همانقدر که زن به توجه و عاطفه نیاز دارد، مرد هم نیازمند این توجهاتاست. یکی دیگر از دلایل این اختلافها ناشی از عدم توانایی زنانبرای برقراری رابطه زناشویی تا مدتی پس از زایمان است.سرکوفت زدن و تحقیر یکدیگر تنها بار نارضایتی و دلخوری را بیشترمیکند. این تنشهای دوسویه دلایل تقریبا مشابهی دارند. هر دو به نوعیاز کمبودهای عاطفیای رنج میبرند که تامین آن حداقل در ماههای اول کمیزمان میبرد.
چه راهکاری برای کاهش این به اصطلاح دعواهای زن و شوهری وجوددارد؟
بهترین راهکار برای حل این تنشها صحبت کردن است. طرفین باید در کلاماز یکدیگر دلجویی کنند. مثلا زن باید شرایط جسمانیاش را برایشوهرش توضیح دهد و در عوض از او بخواهد که در مراقبت از نوزاد او راکمک کند. این کار هم پدر را از مشکلات نگهداری از نوزادآگاه میسازد و هم موضوع مشترکی را برای صحبت و گفتوگوبین والدین فراهم میکند. مرد هم نباید از گفتن جملههای عاشقانه ومحبتآمیز خودداری کند. باید بیش از پیش در کارهای خانه کمک کند وزحمات همسرش را به شکلی احساسی، با خرید هدیههای کوچک و گلبه نوعی پاسخ دهد.
ضمن اینکه پدران با تولد نوزاد معمولا حس مسئولیت بیشتریپیدا میکنند اما نمود آن در فعالیتهای اجتماعی و کاری آنان دیدهمیشود. این موضوع هم معمولا اعتراض همسر را به همراه دارد که چراتا این حد خود را غرق کار کرده است. این هم دلیل دیگری است برایدرگیر کردن پدر در مسائل نوزاد که به نوعی او را به خانهپابند میکند.
با این تفاسیر، رابطه پیش از تولد کودک قابل تکرار است یا تولدعضو جدید در خانواده همه چیز را دگرگون میکند؟
در بیشتر موارد رابطه زناشویی قبل از تولد بچهدیگر تکرار نمیشود. این یک عیب یا ایراد نیست و روند طبیعیزندگی است. فرد سومی به خانواده اضافه شده که بسیار عزیز است ونیاز به حمایت و آموزش دارد. بچه به مرور زمان به عضو اصلیخانواده تبدیل میشود تا جاییکه تا سالها موضوع اصلی صحبت و حتی تنشهایپدر و مادر بر سر او، رفتارش، درسش و مواردی از این قبیل است. درحقیقت بچه جریان عادی زندگی را که زن و مرد به آن عادتکردهاند به کلی به هم میریزد و زندگی نیاز به یک برنامه جدیدپیدا میکند. والدین باید در کنار یکدیگر و به کمکیکدیگر این امر را هدایت کنند.
مجله مادرانه



کلمات کلیدی :
X بستن